در طول مسیر، مهاجمان فرانسوی نیز ظاهر می شوند و سعی می کنند با استفاده از نیروی بی رحمانه، شکارچی را از بین ببرند. جای تعجب نیست که همه چیز آنطور که برنامه ریزی کرده بودند پیش نمی رود. ظلم آنها نسبت به کومانچها همچنین لایه دیگری از پیچیدگی را به فیلم اضافه می کند و با نت هایی از وحشیانه، منظره بت پرستی را بیشتر در هم می شکند.
Prey همراه با فیلمبرداری پر جنب و جوش و لحن های نشاط آور روایت نارو، خود را از س، شنی فیلم های قبلی Predator متمایز می کند.
این دقیقاً هوای تازه ای است که فرنچایز به آن نیاز داشت. در حالی که کومانچی ها ممکن است تفنگداران دریایی آمریکا نباشند، آنها هنوز به تمام م،ا جنگجو هستند. این نارو است که برای اولین بار متوجه می شود که چیزی در جنگل های اطراف درست نیست. این شکارچی جدید و ا،وی را نمی توان مانند ،س یا شیر از بین برد. در عوض، نارو باید عقل خود را جمع کند و بیابد که چگونه از آن پیشی بگیرد تا از مردمش محافظت کند.
با این حال، این بدان م،ا نیست که خطر و وحشت محض مق، با یک Predator به هیچ وجه پا،ازی شده است. حیوانات روده بریده و مثله شده و اندام ها کنده می شوند. مقادیر زیادی خون ریخته می شود – هم قرمز و هم سبز فسفری. سکانسهای اکشن هیجانانگیز هستند و نشان میدهند که نیازی به تفنگ خودکار ندارید تا یک موجود بیگانه را برای پول خود فراری دهد.
نارو برخلاف هنجارهای ،تی و فرهنگی، ابزارهای خود را تیز می کند و مهارت های خود را در کنار همدم سگ شایان ستایش ساری. این لحظات دل انگیز، در کنار مناظر ناهموار دشت های شمالی بزرگ، نت های متمایز دیزنی را دارند. زمان سخاوتمندانه ای به ساختن دنیای Comanche اختصاص داده شده است، در حالی که مزاحم بیگانه آن به طرز شومی در پس زمینه کمین می کند.
داستان فیلم در سال 1719 اتفاق میافتد، این فیلم همچنین پیشفرضهایی را ارائه میکند که قبلاً هرگز دیده نشده بود، و بینندگان را به دور، از تیرهای بدوی، تفنگها و منظرهای باشکوه میبرد که توسط صنعتی شدن دست نخورده بود. نارو (امبر میدتاندر)، زن جوان کومانچی که رویای شکارچی شدن را در سر می پروراند، فال آتشینی را در آسمان می بیند، او فکر می کند که تاندربرد است – موجودی افسانه ای با قدرت و قدرت زیاد.
وقتی در مورد Prey شنیدم شک داشتم. آ،ین چیزی که به نظر می رسید هر ،ی به آن نیاز دارد یک فیلم دیگر درنده بود، و من مطمئن نبودم که کارگردان دن تراختنبرگ چگونه می تواند برداشت تازه ای از این فرنچایز فرسوده ارائه دهد.
در نبرد نهایی، نارو قهرمان بعید است که باید در برابر همه شانس ها پیروز شود. در نمایش ماهرانه ای از حیله گری، او متوجه می شود که چگونه از ابزارهای خود درنده علیه آن استفاده کند، به طور هوشمندانه نقاط ضعف آن را شناسایی کرده و چگونه بر آن پیشی بگیرد.
طعمه یک داستان علمی تخیلی است که هرگز تپنده، قلب انس، روایت خود را از دست نمی دهد. کمتر علاقه ای به گفتن داستان درنده دارد و بیشتر به زندگی بخشیدن به سفر زن جو، که از محدوده جامعه خود رها می شود و در نهایت ناجی مردمش می شود، درگیر است.